دستآورد ها و از دسترفت های جامعۀ بین المللی طی یک و نیم دهه حضور شان در افغانستان از موضوعاتی است که هراز گاه یکبار در محافل سیاسی و اکادمیک در درون و بیرون افغانستان مطرح میشود و دیدگاه های متفاوت و حتا متضادی نیز در این باره ابراز میگردد. پرسشهایی که در این خصوص متوجه دولت افغانستان، ناتو و کشور های عضو در ائتلاف بین المللی ضد ترور بوده، هیچگاه پاسخ بسنده به آن ها ارایه نشده است.
کانون اصلاحات روز یکشنبه، اول اسد ۱۳۹۶ هجری خورشیدی میزبان داکتر محمد نظیف شهرانی از پژوهشگران مطرح و استاد کرسی مردم شناسی در دانشگاه اندیانای ایالات متحده امریکا بود تا سخنرانی را زیر عنوان “دور نمای حضور جامعۀ بین المللی در افغانستان؛ فرصت ها و چالش ها” ارایه نماید.
در این سخنرانی که در تالار مولانای بلخ در کانون اصلاحات در حضور جمعی از پژوهشگران، دانشجویان و فرهنگیان کشور پیشکش شد، آقای شهرانی نخست در باره پیشینۀ حضور قدرت های بین المللی و امپراتوری های سلطه جو در افغانستان و منطقه معلومات داد و دید متفاوت، آگاهی و دگراندیشی نسل نو افغانستان را مایه امیدواری برای عبور از بحران ها و ناهنجاری های کنونی این کشور عنوان کرد.
داکتر شهرانی گفت، که روابط کشور های آسیایی با دنیای غرب تصادفی نبوده این رابطه از ریشه های عمیقی آب میخورد. آقای شهرانی با انگشت گذاشتن روی عدم درک از چگونگی چنین رابطههایی در افغانستان، پنج نوع امپراتوری را بر شمرد که پیهم با تغییر پالیسی از طرف کشور های قدرمتمند شرقی و غربی روی کار آمدند.
او افزود که امپراتوری های اخیر، نه تنها که نیت خیری را دنبال نمیکنند با هیچ نوع مکلفیتی را نیز متوجه خود شان نمیسازند.
آقای داکتر شهرانی از عثمانی ها و مغل ها به عنوان اولین امپراتوری هایی یاد کرد و با اشاره به ویژگی ها و رویکرد های سلطه جویانۀ آنان، فزود که این امپراتوری ها بر اساس دین و مذهب بوده مدیریت شان در سطح کلان مطرح میشد، به “مایکرو منجمنت” اهمینی قایل نبودند با پذیرش تعدد هویت ها در برابر شان از رویکرد مقاومت کار گرفته نمیشد و در این مرحله جوامع آسیایی قدرتمند بودند.
داکتر شهرانی به گفتن این جمله که “منابع طبیعی و زیر زمینی به خودی خود، نمیتوانند قدرت بیاورند”؛ ادامه داد که امپراتوری های یادشده تا انقلاب صنعتی در اروپا کماکان قدرت داشتند که پس از آن، اروپا با به دست گرفتن ابتکار تولید، دانش، صنعت و اندیشه نه تنها وضعیت را در درون کشور های اروپایی تغییر داد بلکه روی انتخاب نوعیت نظام های سیاسی در جهان پیرامون و سرزمین های دور دست شان نیز آغاز به تاثیر گزاری کردند.
داکتر شهرانی ادامه داد که اروپا با بهره برداری از انرژی ماشینری و ذخیرۀ سرمایهها و منابع طبیعی سبب ایجاد شکل دوم امپراتوری شد که عبارت بود از امپراتوری تجارتی.
در ادامه آقای شهرانی موضوع حمایت از تجار و سرمایه را دلیلی مبنی بر به وجود آمدن شکل سوم امپراتوری قلمداد نموده آن را امپراتوری نظامی نام برد. و به گفتۀ او مپراتوری نظامی به منظور پشتیبانی و حراست از سرمایه ها به میان آمد.
در مورد شاخصه های این نوع امپراتوری داکتر شهرانی گفت، که این امپراتوری حس دفاع، آزادی و حاکمیت شانرا تا ۵۰ – ۶۰ سال تضمین کرده و در جهت یک دستی و همسان سازی یا دستکم همسان انگاری جوامع مورد نظر شان تأکید مینمود. این امپراتوریها میان خویش و سایر کشور ها فرق قایل بودند، دست به اعمال خشونت و جنگ میبردند و در زمان این امپراتوری بود که دنیا شاهد خونین ترین جنگ ها شد. جهت تأمین منافع و اعمال سیاست های شان دست به تغییر و تدوین خطوط مرزی میان کشور ها شده کشور های ناتوان دستخوش تغییر و تحول مرزی بخاطر رقابت های این امپراتوری ها میگردیدند.
داکتر نظیف شهرانی بطور نمونه از مرز های افغانستان در آن زمان گفت که نقشه سیاسی افغانستان کنونی توسط هند بریتانیوی و روسیه تزاری به وجود آمد. در ادامه آقای شهرانی از ورای تحقیقات دو سالۀ خودش، به چگونگی داستان پیوند پامیر و واخان به بدخشان افغانستان اشاره کرد و گفت که تقسیم ملیت ها، ملیت گرایی و دامن زدن تنش ها میان اقوام ساکن در کشور هایی مانند افغانستان که از نظر جغرافیایی از زمان تاسیس تا اکنون در حد فاصل امپراتوری های شرق و غرب قرار داشته اند، از خصوصیات امپراتوری های آن زمان برشمرد.
در ادامه آقای شهرانی ملیتگرایی را زهر آگینترین مفکوره در قرون ۲۰ و ۲۱ خوانده گفت، این قدرت های بیرونی بودند که با ترسیم خطوط مرزی افغنستان، مطابق پالیسی های خود، تمامی اقوام افغانستان بجز هزاره ها را تقسیم کردند؛ اما آقای شهرانی در ادامه ضمن اشاره به تبانی ابزارمند امیر عبدالرحمان خان در آن وقت با قدرت های خارجی در پیوند با یک دست سازی قومی در افغانستان از ستم هایی که او بر سر هزاره ها آورد و تاثیرات سوء تلاش های انحصارگرایانه و تبعیض آمیز قومی از سوی حکومت های افغانستان بر روند تشکل دولت ملت در این کشور یاد آوری کرده از رویکرد یک کتلۀ کوچک سیاسیون برگشته از غرب انتقاد کرد که خواستار پیوند دوباره پشتون های دوسوی دیورند اند در حالی که از پاره های ناپیوستۀ سایر اقوام حتی اشارهای نمیکنند. آقای شهرانی ملی سازی تفکر دینی را یکی دیگر از خواص امپراتوری های نظامی برشمرد.
داکتر نظیف آخرین نوع امپراتوری ها را امپراتوری – دعوت شونده خواند و آنرا منسوب به کشور های قدرتمند امروز دانست. به باور آقای شهرانی، رویکرد این امپراتوریها را طوری توصیف نمود که این امپراتوری ها زمینه را گونهای مساعد میکنند که کشور های ناتوان خود درخواست حضور کشورهای قدرمند را در سرزمین شان مطرح کنند. این نوع را، به عنوان “امپراتوری به اساس اعتبار” مطرح کرده از امپراتوریهای چون امریکا، اروپا، روسیه و حتا روم سده های میانه به عنوان مثال یاد کرد. داکتر شهرانی افغانستان را قربانی سیاست های نوع آخر امپراتوی خوانده گفت: در وضعیتی قرار گرفتهایم که واضح نیست کی دوست است و کی دشمن ؟ او افزود: “در جوامع امپراتوری ها، هیچ کدام شان فرد محور نیستند؛ در حالی که در معامله با کشور های قربانی، چنین نیست و آنان قصداً تمام ساختار های یک کشور را فرد محور و ناقص رقم میزنند.
داکتر شهرانی خاطر نشان نمود که در زمان برگزاری کنفرانس بن طی مقالهای از کشور های دخیل در قضیه مخصوصاً از امریکا خواسته بود که ساختار سیاسی را در افغانستان فردمحور نه که سیستم محور بسازند. داکتر شهرانی سیاسی سازی هویت ها را جزء از سازوکار های امپراتوران اخیر خوانده افزود: “علت سیاسی شدن هویت ها در افغانستان، تعدد آنها نیست؛ علت اساسی آن پالیسی امپراتور های وقت است.”
آقای داکتر شهرانی روی چگونگی کاربرد ادبیات قدرت های امروز نیز انگشت گذاشته “تروریزم” را جز پالیسی آخرین امپراتوری ها خوانده گفت که این بخش از رویکرد این امپراتوری ها در واقع “سیاست خشونت” است در ادامه و در خصوص چگونگی کاربرد ادبیات آقای شهرانی تأکید کرد که “آنچه غرب میگوید را ما نباید تکرار کنیم.”
داکتر نظیف شهرانی در ادامه به نقد اصطلاح “حکومت متمرکز قوی” که همواره ورد زبان انحصارگرایان بوده است، پرداخت و از نظام های دارای تمرکز قدرت به شدت انتقاد کرده با اشاره به نتیجۀ تحقیقاتش گفت که فواید و پیامده های غیر متمرکز سازی قدرت در افغانستان را از زمان شهید استاد برهان الدین ربانی تا اکنون به زمامداران کشور گوشزد کرده اما کمتر به آن توجه شده است. او گفت که در صورتی که اگر نظام متمرکز باشد، همگی میخواهد در رأس باشد که این موضوع سبب ایجاد تنش میگردد.
بحث روی نوعیت نظام در قانون اساسی و ضرورت تعدیل قانون اساسی موجود افغانستان بخش دیگر از سخنان داکتر شهرانی را احتوا میکرد. او با اشاره به این ادعا که افغانستان یکی از بهترین قانون های اساسی را میان کشور های اسلامی دارد گفت که این درست؛ اما باید توجه داشت که هر قانون اساسی دو بخش دارد که عبارت است از بخش حقوق مدنی و چگونگی اداره. حالا اینکه ما بهترین قانون اساسی را داریم در مورد بخش حقوق مدنی آن صادق است؛ اما در پیوند به بخش دوم صادق نیست. برعکس ما در قانون اساسی ما، بدترین طرز اداره را داریم زیرا حاکمیت متمرکزی را توجیه میکند که در آن یک نفر در راس همه امور قرار میگیرد و این نه تنها به استبدا میانجامد و به دموکراسی کمک نمیکند، بلکه به فروپاشی و بحران بیشتر در جامعه ما انجامیده است او افزود که بر مبنای بخش دوم قانون اساسی حق تقرر در بخش ادارۀ کشور برای یک نفر، بلای مملکت ماست و این یک تن، ولو هر کس که باشد؛ هر نوع استفادۀ سوء را میتواند بکند و هیچ کشوری حق تقرر را به یک فرد نداده است.
داکتر شهرانی گفت که با چنین طرز ادارهای ما همان بهترین بخش قانون اساسی ما را نیز نمیتوانیم تطبیق کنیم که حقوق مدنی است. او گفت که پیشنهادش این است که قانون اساسی تعدیل شود؛ اما بخش حقوق مدنی آن در جایش باقی بماند. تعدیل قانون اساسی بر اصل “ادارۀ محل، توسط مردم محل” استوار باید باشد.
او افزود که اکنون همه چیز از بالا به پایین است در حالیکه نباید چنین باشد و در ادامه آقای داکتر شهرانی در رابطه به اهمیت احترام و عزت قایل شدن به مردم مفصل پرداخت.
پیشنهاد آقای شهرانی این است که مدیریت اجرایی محلات باید انتخابی بوده وظایف مسلکی محلات، طی یک فرایند شفاف استخدام باید شود و هر شهروند افغانستان از هر جای باید حق داشته باشد که در نقاط مختلف کشور ایفای وظیفه نماید.
داکتر نظیف شهرانی با تصحیح ملاحظات فوق در قانون اساسی گفت که ما تحول بنیادی را شاهد خواهیم بود، فساد ریشهکن میشود و تنش های قومی رو به کاهش میرود. اما آقای شهرانی پیشرفت در تمامی ساحه های مرتبط به مراودات داخلی روند تامین دموکراسی و ثبات سیاسی در کشور را منوط به اراده راسخ جامعه بین المللی در پیوند با تامین صلح و ثبات در افغانستان و پایان دادن به ابهاماتی دانست که به باور او در نوع نگاه و عملکرد جامعه بین المللی در این کشور وجود دارد.
معرفی مختصر داکتر نظیف شهرانی
پروفیسو دکتور نظیف شهرانی یکی از پژوهشگران و شخصیت های نامدار اکادمیک افغانستان اند، ایشان ده ها کتاب و مقالات بزبان انگلیسی در مورد ساختار دولتی و اجتماعی افغانستان و تاثیرگزاری کشورها و قدرتهای منطقوی وجهان در چهار دهه جنگ در افغانستان نوشته اند.
داکتر نظیف شهرانی در ولایت بدخشان افغانستان بدنیا آمده، آموزش های ابتدایی را در زادگاهش – ولسوالی خاش این ولایت فراگرفته، برای دوسال در بخش تربیه معلم در دانشگاه کابل درس خوانده و سپس برای فراگیری اموزش عالی در میانه های دهه هفتاد میلادی عازم ایالات متحده امریکا شده دوره لیساس را در دانشگاه هنولولو – هاوایی درس خوانده، دوره های ماستری و دکتورای خویش را در بخش مردم شناسی از دانشگاه واشنگتن در شهر سیاتل ایالات متحده امریکا پی گرفته است.
آقای شهرانی، پس از اکمال دوره دکتورا در سیاتل در سال ۱۹۷۶ برای یکسال در مرکز مطالعات شرق میانه در دانشگاه هاروارد به آموزش و پژوهش اشتغال داشته اند.
جغرافیای پژوهش های مردم شناسی داکتر شهرانی، کشور های آسیای میانه، افغانستان، ایران و ترکیه را در بر میگرفته است.
بررسی روند شکل گیری دولت ملت در جوامع دارای تنوع قومی و مذهبی از دید مردم شناسی مذهبی و مردم شناسی سیاسی نقطه محوری بخش بزرگی از پژوهش های پروفیسور شهرانی در سال های کارش به عنوان پژوهشگر و استاد دانشگاه بوده است.
داکتر شهرانی پژوهش های گسترده یی را در پیوند با واخی ها و قرغیز های ساکن در بلندی ها و دامنه های پامیر بدخشان انجام داده و نخستین کتاب شان در این باره زیر نام قرغیز ها و واخی های های افغانستان؛ سازگاری با مرز های بسته بوده در سال ۱۹۷۹ منتشر شده است.
آقای شهرانی از سال ۱۹۹۰ تا اکنون در بخش مردم شناسی دانشگاه اندیانا در ایالات متحده امریکا مشغول تدریس و انجام پژوهش های علمی اند.