نیویارک تایمز یکشنبهی هفتهی گذشته گزارش داد که ادارهی ترمپ به «دیپلماتهای ارشد این کشور هدایت داده است تا راههای مستقیم گفتوگو با طالبان را جستجو کنند.» یک روز پس از این دستور، برخی از رسانهها به نقل از جنرال جان نکلسن، فرمانده نیروهای حمایت قاطع در افغانستان، گزارش دادند که ایالات متحده آماده است تا گفتوگوهای صلح را به صورت مستقیم با طالبان آغاز کند. هرچند حمایت قاطع به زودی در بیانیهای رسمی، این خبر را رد کرد و گفت که گفتههای نکلسن تحریف شده است، تغییر موضع احتمالی امریکا در برابر طالبان واکنشهای مختلفی را در داخل و بیرون از افغانستان در پی داشت؛ نگرانیهای ناشی از پیامدهای این رویکرد، بر امیدواریهایی تسریعکنندهی روند صلح میچربد.
واکنشهای داخلی و خارجی
شورای عالی صلح افغانستان از نخستین نهادهایی بود که از این تصمیم ادارهی ترمپ استقبال کرد و آن را گامی به جلو در پروسهی صلح افغانستان دانست، اما این نهاد تأکید کرد که باید گفتوگوها به رهبری افغانها صورت گیرد. بر اساس گزارشهای محلی، قصر ریاست جمهوری و مجلس سنای افغانستان نیز بر اهمیت پیشبرد گفتوگوهای صلح با طالبان به رهبری افغانها تأکید کرده و به نگرانیهای حکومت اشاره کردند؛ نگرانی دولت افغانستان این است که ممکن این دولت از گفتوگوهای صلح به رهبری امریکا کنار گذاشته شود و یا نقش حاشیهای داشته باشد. در بیرون از افغانستان نیز تصمیم ادارهی ترمپ حمایت زیادی را جلب نکرد، به استثنای سفیر بریتانیا در افغانستان که آن تصمیم را اقدامی «مهم و مغتنم» توصیف کرد.
طالبان هنوز به گونهی رسمی بر تغییر موضع امریکا پاسخی ندادهاند، اما برخی گزارشها میرسانند که طالبان این اقدام را گامی مثبت دانستهاند، هرچند آنها بر خروج نیروهای خارجی همچون پیششرطی برای آغاز گفتوگوهای صلح تأکید میکنند. طالبان از دیر زمانی خواهان گفتوگوهای مستقیم با ایالات متحده هستند. این گروه در ماه فبروری در نامهای از «مردم امریکا» و «اعضای کانگرس صلح دوست» خواسته بودند که ادارهی ترمپ را زیر فشار قرار دهند تا گفتوگوهای مستقیم صلح را با این گروه آغاز کند. دولت افغانستان از این پیشنهاد استقبال کرد، اما پاسخ روشنی از ایالات متحده نگرفت.
برنده و بازنده؟
تغییر احتمالی موضع امریکا برای گفتوگو با طالبان امیدواریهایی را برانگیخته است؛ اما افغانستان به این امیدواریها با شک و تردید مینگرد.
چنین اقدامی تنها میتواند طالبان را جسورتر کند. در این صورت، این گروه در مورد قدرتشان اعتماد به نفس بیشتری به دست آورند و میپندارند که ایالات متحده از جنگ خسته شده است.
محمداشرف غنی و دونالد ترمپ، رییسان جمهور افغانستان و امریکا بر گفتوگوهای صلح به شدت تأکید میکنند. آنها امیدوار اند که از این گفتوگو در کمپاینهای انتخاباتیشان به عنوان یک موفقیت استفاده کرده، به نفع خود تبلیغ کنند؛ ایشان میخواهند تأمین صلح در افغانستان به عنوان میراث عمدهی حکومتشان برجا بماند. برای علاقهمندی رییس جمهور غنی به گفتوگوهای صلح سه دلیل منطقی وجود دارد:
نخست. او آرزو دارد به عنوان رهبری شناخته شود که جنگ چهل سالهی افغانستان را پایان بخشید؛ طوری که این مورد، به گونهی غیرمستقیم در نوشتهی اخیرش در نیویارکتایمز اشاره شده است؛
دوم. با جلب حمایت طالبان، ممکن است اشرف غنی بتواند حوزهی نفوذ خویش را در انتخابات ۲۰۱۹ گسترش دهد تا این گونه پیروزی بیچون و چرایش تضمین شود؛
سوم. گفتوگوهای صلح میتواند میراث ضعیف او در دیگر بخشها را جبران کند؛ گسترش قلمرو ارضی طالبان، افزایش نرخ فقر، تولید مواد مخدر، نرخ بلند تلفات در میان نیروهای امنیتی، بیشتر از سه سال تأخیر در برگزاری انتخابات پارلمانی و موارد دیگر. هرچند همهی اینها مشروط به توانمندی غنی در فروش گفتوگوهای صلح همچون پروسهای به «مالکیت و رهبری افغانها» است که گفتوگوهای مستقیم امریکا با طالبان این خواب غنی را آشفته خواهد کرد. اگر افغانستان در این پروسه به حاشیه رانده شود، میتواند خسارت سیاسی بزرگی بر کارزار انتخاباتی غنی وارد کند.
رییس جمهور ترمپ نیز برای پایان بخشیدن به طولانیترین جنگ ایالات متحده به دو دلیل در پی مذاکره با طالبان است:
نخست. او مثل رییس جمهور غنی میخواهد تا به عنوان رییس جمهوری در تاریخ امریکا یاد شود که طولانیترین جنگ امریکا را از طریق مذاکره پایان بخشیده است؛
دوم. امریکاییها از جنگی که هزینهی غیرقابل تحمل و غیرضروری را به این کشور تحمیل کرده است، خسته شدهاند؛ این برای آنها ناامیدکننده است که پس از ۱۷ سال جنگ و مصرف تریلیونها دالر (بر اساس برخی برآوردها) بشنوند که طالبان قدرتمندتر از همیشه است. پایان دادن به طولانیترین جنگ امریکا میتواند به گونهی قابل توجهی در انتخاب دوبارهی ترمپ در انتخابات ۲۰۲۰ نقش ایفا کند.
هرچند به نظر میرسد که طالبان و حامیان منطقهای آنها تنها برندگان این تصمیم جدید ایالات متحده هستند، مذاکرات صلح میان دولت ایالات متحده و طالبان اساساً طالبان را نه به عنوان یک گروه شورشی که به عنوان یک دولت موازی به رسمیت میشناسد و در نتیجه نقش دولت افغانستان را تضعیف میکند. این دقیقاً چیزی است که طالبان آرزویش را داشتند. طالبان میدانند که آنها نمیتوانند در برابر قدرت نظامی یک «ارتش مهاجم» تاب آورند، به این ترتیب، خواستند ثابت کنند که ایالات متحده نمیتواند آنها را در جنگ نظامی شکست دهد. طالبان با به دست آوردن قدرت کافی برای متقاعد کردن ایالات متحده مبنی بر اینکه وضعیت در افغانستان به بنبست رسیده است، آنها را به میز مذاکره آورده است.
مذاکرات صلح
گزارشها حاکی از آن است که دولت افغانستان تصمیم دارد آتشبس دیگری را در جریان عید قربان در ماه آگست به امید آغاز گفتوگوهای صلح با طالبان اعلان کند. به نظر میرسد که این برنامه در نتیجهی آتشبس اخیری که در عید سعید فطر اعلان شده بود، گرفته شده است. آتشبس یکجانبه میتواند تمام طرفها را نزدیکتر کند. هرچند این نتیجهگیری خیلی سادهلوحانه است؛ چون دشوار است اندازهگیری کنیم که آتشبس یکجانبه واقعاً تا چه حدی به پروسهی صلح کمک کرده است؛ در واقع، آسیبهای وارد شده از اثر این آتشبس به تدریج آشکار میشود. تأکید برای چنین آتشبسهایی تنها ضعف طرف دولت افغانستان را به نمایش گذاشته و طالبان را هرچه بیشتر جسور میکند.
نویسنده: بسمالله علیزاده – برگردان: جمعهخان رهیاب – منبع: دیپلمات
هشت صبح – دوشنبه، ۸ اسد ۱۳۹۷