روزنامه هشت صبح: گیلانی باید کنار برود
به قول هشت صبح: دیروز در مراسم گرامیداشت از مرحوم مارشال فهیم، داکتر عبدالله و احمدضیا مسعود، از پیر سید احمد گیلانی، رییس شورای عالی صلح انتقاد کردند. داکتر عبدالله گفت کسی که جنگ با طالبان را مشروع نمیداند، مشروعیت خودش زایل میشود.
به باور روزنامه اشاره داکتر عبدالله به سخنان آقای گیلانی در مصاحبه با بیبیسی بود. پیر گیلانی در این مصاحبه گفته بود که او جنگ با طالبان را جایز نمیداند. این حرف آقای گیلانی، احمدضیا مسعود متحد نزدیک رییسجمهورغنی را نیز خشمگین کرده است. عبدرب الرسول سیاف نیز گفت کسیکه جنگ با طالبان را مشروع نمیداند، از این وطن نمایندگی کرده نمیتواند.
روزنامه می نویسد: اظهارات این رهبران سیاسی نشان میدهد که در مورد آقای گیلانی و افکار او، اجماع لازم سیاسی وجود ندارد. حتا داکتر عبدالله و احمدضیا مسعود هم او را قبول ندارند. آقای گیلانی هم سخنانی گفته بود که به هیچوجه قابل دفاع نیست. گیلانی با گفتن اینکه جنگ با طالبان جایز نیست، نشان میدهد که در خط دولت و نظام جمهوری اسلامی افغانستان نیست و بیشتر به طالبان گرایش دارد.
روزنامه تاکید دارد: زیر سوال بردن مشروعیت جنگ با طالبان، توهین آشکار به قربانیهای نیروهای امنیتی است. چنین رفتاری در مخالفت صریح با فتوای شورای عالمان دینی افغانستان نیز است. شورای عالمان دینی بر مشروعیت نیروهای امنیتی همیشه تاکید میکند. با توجه به این واقعیتها، سیاستمداران درون و بیرون از حکومت حق دارند که نسبت به گزینش آقای گیلانی در سمت ریاست شورای عالی صلح خشمگین باشند. رییسجمهور غنی باید آقای گیلانی را برکنار کند و کسی را به ریاست شورای عالی صلح بگمارد که به نظامی که او در راس آن است، اعتقاد داشته باشد.
روزنامه ماندگار: تضرع گیلانی و خشم عبدالله
براساس نوشته این روزنامه: سید احمد گیلانی، رییس شورای عالی صلح در یک گفتوگوی اختصاصی با بیبیسی فارسی و پشتو (۳ مارچ) گفته بود که او جنگ با طالبان را «مفید و جایز» نمیدانسته و به طالبان نیز بارها توصیه کرده بوده که دست از جنگ بکشند. آقای گیلانی گفته که حزب او هیچگاه با طالبان طرف نبوده و با این گروه درگیر نشده است و دلیل این کار عقیده و باور خود او بوده است. او همچنان گفته است که از دوران جنگ علیه شوروی سابق با پاکستان رابطه داشته و روی این رابطه برای تامین صلح در افغانستان حساب میکند. آقای گیلانی همچنین در این مصاحبه گفته بود: ما باید ممنون پاکستان باشیم که در دوران جهاد ما را یاری کرد و به همکاری آنها شوروی سابق را شکست دادیم. امیدواریم پاکستان در قضایای افغانستان نیز نقش خوبی ایفا کند. صلح به نفع هر دو کشور است.
ماندگار نگاشته است: دیروز هشتم مارچ، عبدالله عبدالله رییس اجرایی حکومت وحدت ملی در اظهارات تندی علیه گفتههای گیلانی واکنش نشان داد و گفت: کسی که جنگ با طالبان را روا نمیداند، مشروعیت خود را از دست میدهد. عبدالله عبدالله در مراسم دومین سالگرد درگذشت مارشال محمدقسیم فهیم، معاون رییس جمهور پیشین، گفت: اگر کسی از تریبون دولت اعلان کند که جنگ با طالبان روا نیست، مشروعیت خود، جایگاه و حرف خود را از دست میدهد.
براساس این مقاله، شورای عالی صلح با رهبری گیلانی هرکاری که انجام بدهد، به دلیل موضع گیری او، سابقهی او و شماری از اعضای این شورا و تصمیمهای یک جانبه ارگ، با تردیدها و پرسشهای بسیاری مواجه است. اما در عین حال به نظر نمیرسد که رییس اجراییه نیز این سخنانش را پیگیری کند و بر سر این باورش بیایستد. تلاشهای صلح چه گیلانی تضرع کند یا عبدالله عبدالله خشمگین شود و انتقاد کند، با فرمول و خواست پاکستان پیش خواهد رفت. تضرع و خشم ما تأثیری بر آنچه که تحت نام پروسه صلح جریان دارد، تأثیر گذار نیست. ارگ نه شریکی را بر میتابد در این تلاشها و نه به خشمی که رییس اجراییه ابراز کرده یا به سخنان اشتباه و ناسنجیدهی گیلانی، توجه و تأمل خواهد کرد.
روزنامه جامعه باز: ضرورت امتناع از سفیدنمایی طالبان
جامعه باز نیز در باره سخنان آقای گیلانی و واکنش رییس اجراییه پرداخته است، پیر سیداحمد گیلانی در گفتوگویی با بیبیسی گفته بود که جنگ با طالبان را به دلیل عقیدهای که داشته، جایز نمیدانسته است. این سخن آقای گیلانی به دو دلیل بازتاب گسترده یافت و واکنشهای جدیای نیز برانگیخت: اول، از این نظر که آقای گیلانی به تازگی رییس شورای عالی صلح برگزیده شده است و دو دیگر، از این حیث که او به دلیل جایگاه مذهبیاش به نحوی رفتار طالبان را توجیه کرده و خواسته به دلیل عدم رویارویی و مخالفت با این گروه، خودش را عنصر قابل اعتماد برای طالبان بنماید. درواقع آقای گیلانی خواسته به این طریق خودش را بهعنوان «خیرخواه» طالبان معرفی کند. در نادرستی چنین موضعی جای تردید نیست، اما بهرغم واکنش گستردۀ شهروندان، ریاستجمهوری راه سکوت را در پیش گرفت؛ موضعی که ناامیدکننده بود.
با این حال، داکتر عبدالله، رییس اجرایی حکومت، دیروز در جریان سخنرانیاش در برنامۀ گرامیداشت از دومین سالگرد درگذشت مارشال فهیم، گرچه با تأخیر اما نسبت به سخنان سیداحمد گیلانی واکنش نشان داد. آقای عبدالله بهصورت تلویحی سخنگفتن از تربیون دولت به نفع طالبان را نادرست خواند و گفت که چنین کسی جایگاه و مشروعیتش را در دولت از دست میدهد. او آقای گیلانی را به ایجاد شک و شبهه متهم کرد. برخورد عبدالله با سخنان گیلانی ستودنی و از چند نظر بااهمیت است:
این روزنامه همچنان می نویسد: افزون بر این، روشن است که هیچ توافق نظری بر سر مواد مورد گفتوگو و شیوههای آن و مواضع رسمی دولت در برابر طالبان، در رهبری حکومت وجود ندارد. حتا برخی از مقامات ارشد حکومت در جریان بسیاری از مسایل نیستند. احمدضیا مسعود و محمد محقق کسانیاند که در این مورد بهصورت آشکار لب به اعتراف گشودند. این مشکل میتواند دلایل پیچیدهای داشته باشد، اما مهمترین آن این است که تصامیم سیاسی و پالیسی حکومت در درون نظام با سازوکارهای رسمی آن گرفته نمیشود. گروههای اصلی قدرت، چه صاحب مقام رسمی باشند یا نه، به هرحال، تصمیمگیرندگان واقعی این کشورند. درواقع فارغ از ساختار کنونی حکومت مبتنی بر اصولی که قانون برای هرنهاد تعریف کرده، نهادها و گروههایی شکل گرفتهاند که امتیاز استفاده از امکانات قدرت را انحصاری کردهاند و دیدگاهها آنها در تغییر وضعیت بیشتر اثرگذار است تا مواضع رسمی حکومت، به شمول ادعاهای رسمی رییسجمهور.
روزنامه افغانستان: بن بست صلح
روزنامه افغانستان می نگارد: ده سال است که حکومت افغانستان در راستاي صلح با مخالفان مسلح دولت کار مي کند. به اين منظور کميسيون ها و شوراهاي صلح در چوکات حکومت براي پيشبرد روند صلح تشکيل شد و امکانات بسياري را در اين زمينه به مصرف رسيد. اما اين تلاش ها و هزينه ها نه تنها تأثير قابل ملاحظه اي دربر نداشت که در عمل پروسه صلح را با پيچيدگي هاي بيشتري همراه نمود.
به باور روزنامه: مشکل اين بود که مقامات حکومتي متأسفانه يا به اعماق صلح و جنگ در افغانستان پي نبرده بودند و يا آن را عامدانه به فراموشي سپرده بودند. از اينرو توجه حکومت به بعد داخلي صلح متمرکز بود و با خوشبيني زياد، پيوستن رهبران گروه طالبان به روند صلح را انتظار مي کشيدند.
نرمش حکومت در برابر گروه هاي شورشي پيامدهاي مشخصي را در فرايندهاي سياسي کشور به وجود آورد:
اول: ادبيات سياسي حکومت را نسبت به گروه هاي شورشي تغيير داد. تعبيرات مخالفان مسلح، برادران ناراضي و… جاي هراس افگنان و حاميان گروه هاي تروريستي را گرفت. اين اصطلاحات از يک سو حساب گروه طالبان را از شبکه هاي تروريستي جدا کرد و از سوي ديگر جنگ طالبان را يک جنگ داخلي قلمداد کرد که در اثر نارضايتي هاي سياسي طالبان از حکومت به وجود آمده است.
دوم: ترديدها و تعلل هاي آشکاري را در مبارزه نظامي عليه گروه هاي شورشي ايجاد کرد. منع بمباران هوايي، ممنوعيت عمليات شبانه، تلاشي خانه ها و عمليات هاي نظامي وسيعي که پاکسازي مناطق و ولسوالي ها را از گروه هاي شورشي هدف قرار مي دادند، جزؤ روندي بود که در چوکات صلح با طالبان تعقيب و پيگيري مي شد.
براساس نوشته روزنامه افغانستان؛ طالبان با حمايت کشورهاي خارجي به وجود آمد و پس از حادثه يازدهم سپتامبر به جنگ عليه آمريکا و متحدانش حاضرشد؛ اما دست از حمايت بن لادن برنداشت. حالا هم رهبران طالبان در کشورهاي خارجي به سر مي برند و تمام تصميمات شان از خارج و با حمايت خارجي ها گرفته مي شود. تا هنوز نه تنها طالبان جدايي خود را از شبکه هاي تروريستي اعلام نکرده که رهبران گروه هاي بارها بيعت شان را با رهبرطالبان اعلام داشته است. حالا سؤال اين است که ما بايد تا چند سال ديگر با سياست هاي مبهم، گيج کننده و غير راهبردي، جدايي طالبان را از عوامل خارجي جنگ انتظار بکشيم؟ آيا ناروا دانستن جنگ با طالبان، مشروعيت اقدامات حکومت را دربرابر طالبان زير سؤال نمي برد؟
همچنان ببینید
به بهانۀ هفته قانون اساسی؛ از ضرورت تعدیل تا تجلیل نمادین
نهضت گرایش به قانون اساسی در حوزهی مشترک تمدنی ما، به ویژه در افغانستان تاریخ …